معنای شکستن سکوت لاریجانی؛ دریافت چراغ سبز یا تلاش برای بازگشت به قدرت؟
تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۵۹۸۵۶
اگر این روزها، سکوت سیاسی علی لاریجانی شکسته شده، دو معنا بیش ندارد؛ یکی دریافت چراغ سبز حضور دوباره در قدرت و دیگری هم تلاش برای اثبات این ادعا که خود را تنها آلترناتیو اصولگرایان میانهرو در انتخابات پیشرو میداند و به دنبال یارکشی سیاسی است و از ائتلاف با اصلاحطلبان هم استقبال میکند.
بهتازگی علی لاریجانی در برنامه شبکه یک به مناسبت شهادت حاج قاسم سلیمانی، به مدیریتهای اجرائی کشور انتقاد کرد و گفت: «یک سیاستمدار برای توصیف شرایط انتخاب نمیشود، برای تغییر شرایط انتخاب میشود».
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
علی لاریجانی از جاماندگان سیاست یکدستسازی قدرت اجرائی در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ بود که در نهایت نتوانست داد خود را برای دفاع در برابر ردصلاحیتش بستاند؛ اما اکنون برای ستاندن داد مردم از مدیریت بحرانزده اصولگرایان، در تلاش مضاعف است. مدتهاست در محافل سیاسی بحث بازگشت به قدرت لاریجانی مطرح شده و او را جایگزین قالیباف در مجلس دوازدهم معرفی میکنند؛ اقدامی که قرار است جاده رسیدن به صندلی پاستور را برای او هموار کند.
اینکه او با ردصلاحیتی مبهم از رقابت ۱۴۰۰ جا ماند ولی همچنان برای بازگشت به قدرت برای خود شانسی قائل است، بیش از آنکه نشان از رؤیاپردازی داشته باشد، بوی ائتلاف برای کنترل بحران ناتوانی برخی مدیران و مسئولان اجرائی فعلی را میدهد.
اینکه او به ائتلافی میان اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل دست یابد تا انتخابش تضمین شود، فعلا همان میزان ناممکن مینماید که حسابکردن روی نتایج قطعی رأی مردم پای صندوقهای رأی ۱۴۰۲. اما ظاهرا تلاشهای محسوس و نامحسوس بسیاری در کار است تا لاریجانی با«قدرت» به «قدرت» بازگردد تا یا مجلس سکوی پرتاب او به پاستور شود یا در تقسیم قدرت جایگاهی مطمئن در فضای سیاسی بعد از انتخابات ۱۴۰۲ به دست آورد.
هرچند پرواضح است که او و حتی برادرش صادق لاریجانی همچنان گلهمند عدم شفافیت ردصلاحیتش در انتخابات ریاستجمهوری هستند. خوب به خاطر داریم که با انتشار خبر ردصلاحیتش، علی لاریجانی تقریبا فراتر از انتظار عمل و کلی هیاهو به پا کرد. البته به نظر شورا تمکین کرد، اما دست از اعتراض هم برنداشت؛ دلایل ردصلاحیتش را خواست و حتی اصرار داشت مُهر محرمانه هم حذف شود، اما موفق نشد. برادرش نیز کم در این موضوع نقشآفرینی نکرد؛ آن رشتهتوییت بیسابقه و تند! واکنش تند صادق بود تا کاملا واضح بگوید برادر در حمایت از برادر تمامقد ایستاده است.
همینها باعث شد سکوت یکباره لاریجانیها در ماههای بعد از انتخابات به چشم آید که میشود گفت شکستهشدن آن از نقش سیاسی برای انتخابات آینده خبر میدهد. تکلیف صادق آملیلاریجانی بعد از انتصاب محمدباقر ذوالقدر در مجمع تشخیص مصلحت نظام تقریبا معلوم شد و ماندنیشدن او در آن جایگاه قطعی به نظر میآید. وضعیت علی لاریجانی اما هنوز مبهم و محل سؤال است و اگر این روزها سکوت سیاسی علی لاریجانی شکسته شده، دو معنا بیش ندارد؛ یکی دریافت چراغ سبز حضور دوباره در قدرت و دیگری هم تلاش برای اثبات این ادعا که خود را تنها آلترناتیو اصولگرایان میانهرو در انتخابات پیشرو میداند و به دنبال یارکشی سیاسی است و از ائتلاف با اصلاحطلبان هم استقبال میکند.
هرچند جلال میرزایی، فعال سیاسی اصلاحطلب مدتی پیش در پاسخ به اینکه نسبت لاریجانی با جریانهای سیاسی موجود چیست؟ گفت: «رقابت بین جریانهای سیاسی از زمان ریاستجمهوری هاشمیرفسنجانی پررنگ شد و او سعی داشت بین چپ و راست توازنی ایجاد کند. خودش اما از جناحهای سیاسی استقلال نسبی داشت و اینطور نبود که بتوان خیلی راحت گفت او متعلق به کدام جناح است. بعد از او خاتمی آمد و شرایط به نحوی بود که عمدتا جناح چپ که بعدها عنوان اصلاحطلبی گرفت، قدرت بیشتری داشت. بعد از آن شرایطی شبیه دوره هاشمی پیش آمد؛ یعنی رئیسجمهور ظاهرا اصولگرا بود، اما عملا از آنها مستقل بود. بعد از احمدینژاد هم روحانی آمد که مورد حمایت اصلاحطلبان بود، اما با توجه به پیشینهاش، استقلالی از اصلاحطلبان داشت. الان هم ظاهرا اصولگرایان در انتخابات بردهاند، اما آقای رئیسی طیفی را به کار گرفته که طیف جدیدی هستند و هرچه جلوتر میرویم اصولگرایان از آن احساس پیروزی که داشتند، فاصله میگیرند. لاریجانی هم شخصیتی مثل روحانی یا رئیسی است؛ یعنی اگر بخواهیم نسبت او را با جریانهای سیاسی بسنجیم، تقریبا مثل نسبتی است که روحانی با اصلاحطلبان داشت و رئیسی با اصولگرایان دارد. او از طیفهایی که مایل به حمایت از او هستند، یک استقلال نسبی دارد و اگر فرضا در انتخاباتی پیروز شود، از جریانی که او را حمایت کرده است، استقلال خواهد داشت». منش سیاسی علی لاریجانی در مجلس و در مسند ریاست بهارستان چندان رنگ و بوی جناحی نداشت؛ از اینرو نگاه مستقل به او میتواند درست باشد. بااینحال، پذیرش و ائتلاف میان جناحهای سیاسی امری ساده نیست؛ بهویژه آنکه آمدن لاریجانی زنگ خطری برای بخشی از اصولگرایان در قدرت است که تمایلی برای تقسیم قدرت حتی با هدف سروساماندادن به وضعیت نهچندان مطلوب فعلی ندارند.
احتمالا یکی از دلایلی که قالیباف این روزها پرسروصدا شده و به بهانههای مختلف از تریبون مجلس گرفته تا مراسمهای مختلف و حتی دیدار با مراجع نهایت بهره را میبرد، مربوط باشد به نیمنگاهی که به انتخابات سال آینده دارد و نمیخواهد ریاست مجلس را از دست بدهد. کمتر کسی هست که با دنیای سیاست آشنایی داشته باشد و از علاقه وافر قالیباف به پاستور بیاطلاع باشد. بنابراین صفآرایی شخصیتهای سیاسی اصولگرا برای انتخابات مجلس دوازدهم با نگاهی به انتخابات ریاستجمهوری است که ممکن است برای اولین بار ریاستجمهوری متأثر از شرایط اقتصادی و سیاسی فعلی دودورهای نشود. البته همه چیز در شرایط فعلی در حد گمانهزنی است، اما بازی سیاسیای که در حال شکلگیری است، نشان از نقشآفرینی برای ریاستجمهوری بعدی دارد و مجلس فقط سکوی پرتاب در نظر گرفته شده است.
منبع: خرداد
کلیدواژه: علی لاریجانی ریاست جمهوری علی لاریجانی اصلاح طلبان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۵۹۸۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جنگ بر سر صندلی «شماره یک»؛ همه در برابر قالیباف!
آفتابنیوز :
تلاشها برای انداختن قالیباف از کرسی ریاست مجلس شدت گرفته است؛ از یک سو تندروهایی از جنس نبویان، رسایی و ذوالنور و از سوی دیگر متکی که مورد حمایت شورای وحدت است. برخی نیز گرچه سکوت کردهاند اما بعید نیست در اندیشه فتح کرسی «شماره یک» مجلس دوازدهم باشند.
همه در حال لابی کردن و برگزاری جلساتشان هستند، برای این جلسات هم نامهای پر طمطراقی مییابند؛ مانند «هماندیشی منتخبان جدید مجلس»
شاید برخی از آنها همفکر و همسو به نظر بیایند، اما این جلسات با محوریت برخی از منتخبان جدید تهران بصورت جداگانه برگزار شده و میشود که در یک جبهه قرار دارند.
لابی برای هیات رئیسه مجلس
محمود نبویان، حمید رسایی، منوچهر متکی و محمدباقر قالیباف؛ چهرههایی که سعی دارند با لابیهای گستردهشان کرسی ریاست مجلس را از آن خود کنند یا سهم بیشتری از صندلیهای هیات رئیسه مجلس داشته باشند.
خبرهایی که در چند روز گذشته منتشر شده، همگی نشان از جدی شدن رقابتها برای انتخابات هیات رئیسه مجلس خواهد داشت؛ انتخاباتی که قطعا هیجان و شور آن از انتخابات اصلی ورود به مجلس بیشتر خواهد بود.
اولین گام نبویان برایناک اوت کردن قالیباف
محمود نبویان از چهرههایی که به تندرو بودن شهره است، در انتخابات اخیر توانست شگفتیآفرین باشد و نفر اول تهران شد. نبویان پس از ۴ سال بیرون نشستن از مجلس، سال ۹۸ دوباره به ساختمان هرمی شکل بهارستان رفت، این بار اما با رأی اول تهران ماجرا فرق کرده است. او که مشخصا زاویه تندی با محمدباقر قالیباف رئیس فعلی مجلس دارد، در انتخابات اخیر بالاتر از حمید رسایی و مجری سابق صداوسیما و قالیباف ایستاد.
این اتفاق انگار اعتماد به نفس نبویان را دو چندان کرده و گویا دورخیز بلندی کرده برای کسب ریاست مجلس دوازدهم. هرچند او در اظهاراتی پیش از سال جدید تلویحا این موضوع را رد کرده بود اما نشانههای تحرکات بود گویای نکاتی دیگر است.
خبرهایی که در رسانهها آمده، حاکیست که نبویان تعدادی از منتخبان جدید را گرد هم آورده و برای آنها از «ضرورت وحدت نیروهای انقلاب اسلامی» سخن گفته است. در واقع اولین اقدامی که برای ناکاوت کردن قالیباف لازم بوده انجام شود، همان کاری است که نبویان به دنبال آن افتاده است؛ «تشکیل فراکسیون انقلاب اسلامی.»
در مجلس فعلی، فراکسیون اکثریتی با نامی مشابه به فراکسیون مد نظر نبویان و دوستانش در حال کار است که قالیباف ریاست آن را بر عهده دارد.
به زبان سادهتر، اقدام نبویان برای تشکیل فراکسیون انقلاب اسلامی، در واقع اعلان جنگ با قالیباف است و تلاشی همهجانبه برای از بین بردن فراکسیون فعلی قالیباف و تشکیل فراکسیونی جدید و البته تقریبا با همان نام مجلس یازدهم.
گویا این بار نبویان عزم خود را جزم کرده تا ریاست فراکسیون را در دست بگیرد؛ و وقتی هم که به ریاست فراکسیون به قول خودشان اکثریت برسد، بخش عمدهای از راه ریاست مجلس را پیموده است و حتی اگر به ریاست مجلس نرسد ریاست یک فراکسیون اصلی را در دست داشته باشد تا به او قدرت مانور بیشتری در مجلس آینده بدهد.
به نوشته ایسنا، «هسته اولیه تاسیس فراکسیون انقلاب اسلامی بیش از ۵۰ نفر از منتخبان مجلس دوازدهم را برای حضور در جلسه اولیه دعوت کرده بود که از این تعداد، حدود ۴۰ نفر از منتخبان که در فهرستهای مختلف سیاسی نیروهای انقلاب عضویت داشتند، حضور پیدا کردند.»
رسایی هم در تکاپو است
جلسه نبویان با منتخبان جدید مجلس در حالی برگزار شد که دو روز قبلش حمید رسایی دیگر چهره تندروی اصولگرایان نیز جلسهای با جمعی از منتخبان جدید مجلس برگزار کرده بود.
خبرگزاری ایلنا که این خبر را منتشر کرده، در متن خود نوشته «احتمالا یکی از مهمترین محورها و موضوعاتی که در جلسه امروز مطرح میشود موضوع انتخابات هیات رییسه مجلس و ریاست مجلس در دوره آینده باشد.» این خبر احتمال داده که «برخی افراد بیرون از مجلس جزو متولیان برگزاری آن باشند.»
متکی به صندلی «شماره یک» میاندیشد
در همین حال منوچهر متکی که سرلیست فهرست شورای وحدت (جامعتین، انجمن اسلامی مهندسین و…) بوده، اواخر فروردین ماه جلسهای با حدود یکصد تن از منتخبان جدید برگزار کرده بود؛ البته حضور حدود ۱۰۰ منتخب جدید مجلس، با استناد به سخنان متکی است. به گفته وزیر اموز خارجه اسبق ایران، در جلسه مذکور، درباره «ضرورت تحول در رویکردها و کارکردهای مجلس دوازدهم» صحبت شده بوده که از نظر متکی «مهمترین موضوع» است.
او حمله نسبتا تندی هم به قالیباف داشت و گفته بود که «خانه ملت به سمت ریاست محور حرکت کرده در حالی که باید به سمت صحن محور باشد.»
متکی که در لیست شورای وحدت حضور داشت، شب پایانی تبلیغات انتخابات مجلس دوازدهم، وارد فهرست جوان تازه سر برآوردهی اصولگرایان یعنی علیاکبر رائفیپور، موسوم به «جبهه صبح ایران» شده بود، انگار که تحت تاثیر عقاید رائفیپور قرار گرفته که این چنین به مدیریت مجلسحملهور شده است.
رقبای اصلی و فرعی همه در مقابل یک نفر؛ قالیباف
مخرج مشترک این سه جلسه، همگی نشان از عزمی جدی برای انداختن قالیباف از کرسی ریاست مجلس دارد؛ نبویان، رسایی و متکی، همگی نه از مخالفان که از رقبای جدی قالیباف هستند؛ با این وجود آنها برای رسیدن به این هدف مهمشان، باید یکدیگر را هم از میدان، به در کنند.
همه اینها در حالی است که روزانه به صف مدعیان ریاست مجلس اضافه میشود؛ مجتبی ذوالنور نماینده قم نیز اخیرا شنیده شده که برایریاست مجلس، در حال رایزنی است.
قالیباف بیکار ننشسته است
البته که قالیباف هم در این میان بیکار ننشسته و در حال لابیهای گستردهای برای ابقای خود بر صندلی ریاست مجلس است. در این میان، ابوالفضل ابوترابی نماینده نجفآباد به ایرنا گفته «محمد باقر قالیباف در حال برگزاری نشستهایی به صورت فردی و جمعی با منتخبین مجلس دوازدهم با موضوع و دستور کار ریاست مجلس آینده است.»
اخیرا نیز کامران غضنفری که با لیست صبح امید (رائفی پور) جزو منتخبان تهران برای ورود به مجلس دوازدهم است در یادداشتی که منتشر کرده، مدعی دادن وعدههایی از جنس وام و خودرو و عضویت در کمیسیون مورد علاقه در عوض رأی دادن به ریاست قالیباف شده است. ادعایی که البته از سوی حبیبزاده، منتخب مردم مرند در مجلس شورای اسلامی تکذیب شده و گفته است؛ «من در آن جلسه مورد اشاره دکتر غضنفری بودهام، به هیچ وجه بحثی درباره قول و وعده برای رأی دادن به ریاست مجلس نبوده و خلافگویی است».
سکوت مرموز و خطرناک آقاتهرانی
با این وجود، سکوت مرتضی آقاتهرانی، میتواند سکوتی مرموز برای رقبا و البته ترسناک برای قالیبافیها باشد؛ چرا که ریاست شورای مرکزی جبهه پایداری را بر عهده دارد و تک تک اعضای این تشکل، از دشمنان قدیمی قالیباف محسوب میشوند.
با وجود آنکه نبویان خود از اعضایجبهه پایداری است، اما مرتضی آقاتهرانی را نیز میتوان یکی از مدعیان ریاست مجلس دانست، کما اینکه در انتخابات هیات رئیسه اجلاسیه سوم مجلس فعلی، او برای کسب کرسی ریاست با قالیباف وارد رقابت شد و نهایتا ۱۹۴ به ۵۳ میدان را واگذار کرد. در نتیجه میتوان گفت که آقاتهرانی خود مترصد فرصتی برای انتقامگیری از محمدباقر قالیباف است و چه محفلی مناسبتر از مجلسی تندروتر از مجلس یازدهم!
این احتمال نیز وجود دارد که آقاتهرانی تا زمان انتخابات مرحله دوم که باید ۴۵ کرسی تعیین تکلیف شوند سکوت خود را ادامه دهد تا خللی به ائتلاف شانا و پایداری وارد نکند و بعد از عبور از آن مرحله سکوتش را درباره ریاست مجلس آینده بشکند.
جنگ قدرت در بهارستان
هرچند مخرج مشترک همه طیفها و افراد مقابل رئیس مجلس که در حال لابی با منتخبان هستند، دشمنی با قالیباف است، اما آنها قاعدتا تنها هدفشان، پایین کشیدن قالیباف از صندلیریاست مجلس نیست و قاعدتا خودشان هم تمایل زیادی برای کسب این مقام را دارند؛ برای رسیدن به این آمال و آرزو، لاجرم باید هر طیفی، طیف دیگر را از حیض انتفاع ساقط کند و این مهم، مستلزم جنگ قدرتی خونین در عرصه سیاست خواهد بود؛ که گوشهای از آن در هفتههای منتهی به یازدهم اسفند ماه سال گذشته تجربه کردند و جامعه نیز شاهد این جنگ قدرت بود؛ جنگ قدرت شاید میان دو عضو ارشد جبهه پایداری یعنی آقاتهرانی و نبویان؛ شاید میان رسایی و آقاتهرانی؛ شاید میان رسایی و نبویان؛ شاید میان متکی و پایداریچیها؛ شاید میان متکی و رسایی؛ و البته حتما میان همه اینها و قالیباف.